بالاخره کنکورمو دادم خوب بود
خداکنه نتیجه اش خوب باشه نمیدونم
الان تو مخابرات نشستم
می بخشید که نبودم
داشتــــن بعضــــی هـــا
تنهــــاتــــرت مـــی کــنــد . . .
عشقش بودم وقتایی که
عشقش نبود
برای کسی نیستا.باحال بود نوشتم
دیروز برای بابام نقاشی کشیدم با مداد رنگی روشم نوشتم بابا دوستت دارم
به همه نشون دادم و بچه بازی درآوردم
مامان گفت ببین بچگی اش عقب مونده
یعنی من دارم سیر نزولی طی میکنم و شدم بنجامین باتن
دلم میخواست یکذره بخندونمشون
بذار فکر کنند بچه شدم ولی واقعا اینجوری نیست
گاهی وقتا دلم میخواد یک کارایی بکنم که قبلا نکردم یا دلم برای انجامشون تنگ شده
تا فرصت هت میخوام انجامشون بدم
هرچند به ضررم باشه
این عادلانه نیست،
گاهی در شعرهام مجبورم
زیبایی ِ تو را
در آغوش بیگانه ای تصور کنم،
افسوس که تو همچنان زیبایی،
حتی وقتی
سهم من نیستی ...
امیدوارم هیچ کس بیهوده زندگی نکنه
و از لظه لحظه عمرش لذت ببره و هدف کورش نکنه
امروز با مامان و بابام رفتم خرید
خسته شدم از خونه موندم
بعدازظهرم میخوام بابامو ببرم بیرون براش روز پدر بخریم
سلیقه خودشو فقط قبول داره
ما هم نتوانستیم سورپرایزش کنیم
یک گلدون خوشگلم دیدم میخوام براش بخرم
بیچاره زری که باباش اولین ساله نیست
چقدر سخت میشه
....
میخوام یک جوجه اردکم بخرم البته الان نه
یک ماه دیگه
کاش من مرغدونی یا یک حیاط بزرگ داشتم توش کلی گل و درخت و مرغ و جوجه و بز نگه میداشتم
مخصوصا جوجه اردک
کاش...