امروز رفتم یک جای دور دفترچه بیمه خودم و خواهرمو اعتبار زدم
یادش بخیر دبیرستان که بود همیشه ناراحت بودم که چرا نمیذارند من جایی برم
ولی الان
هرجا کاری برای کسی پیش میاد همه کارها گردن منه
البته خودمم دوست دارم برم یاد بگیرم
فقط خطوط غربی و شرقی تهران و بلد نیستم که اونم فکر کنم به زودی یاد بگیرم
یکجورایی اگه بگم نمیرم از دستم ناراحت میشند
خوب یا بد بودنشو نمیدونم ولی توقع دارند ازم
شهرستان رفتنم یاد گرفتم
باورم نمیشه این همون دختری بود که تا سرکوچه میرفت گم میشد
چرا به نظرات جواب نمیدی هان
نوشتم یادم رفت ثبتش کنم