امروز صبح رفتم کلاس بدنسازی ثبت نام کردم
کلی ورزش نمودیم و کلی فشارمان افتاد با خواهری
درس عبرت شد که صبحانه بیشتر بخوریم بریم
فردا هم میخوام برم یک جلسه سایبری هست تو بسیج
فقط دوست دارم سرم شلوغ باشه
از بیکاری متنفرم و سریع افسرده میشم
دیروز ناهید زنگ زده بود کیسه صفراشو درآورده بود
کلی دلم براش سوخت من خیلی دوستش دارم
ناهید جونم یکذره تپوله رژیم گرفته باشگاهم رفته آب و غذا کم خورده
ماه رمضونم بوده بخاطر همین صفراش ملتهب شده