مسیر زندگی

رویای ناتمام

مسیر زندگی

رویای ناتمام

دعواییم

امروز اصلا اعصاب ندارم
یعنی داشتم ها ولی بخاطر پروژه ام که دیر آماده میشه ریختم بهم
چون قراره مامان اینها برند اردبیل من باید تنها بابام برگردم تهران و پروژه تحویل بدم
بابامم سرکاره من باید تنها بمونم
وای که چقدر دلم میخواد پسر رو بگیرم بزنم دهنش پرخون بشه
خدا کنه همه چی خوب پیش بره استادم زودتر پروژمو تحویل بگیره من قبل سیزدهم قالشو بکنم
گفته شنبه پروژتون تموم میشه اگه تموم بشه
تا من تحویل بگیرم ببرم جزوشو آماده کنم بعدشم استاد راضی کنم تحویل بگیره مسلما خیلی بیشتر طول میکشه
میخوام گریه کنم
اه اه اه اه
........................
با خانواده حالا یک فکری میکنیم

نظرات 1 + ارسال نظر
sunday boy دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:21 ق.ظ

کیو میخوای بزنی نفله کنی؟؟؟؟؟؟؟!!!

استاد و ان پسره رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد